کد مطلب:129390 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:163

قیام مسلم بن عقیل
تحلیل حوادث تاریخی كوفه در دوران مسلم بن عقیل و روند حوادث قیام و شكست سریع وی، از همه مقاطع نهضت مبارك حسینی دشوارتر است. این مقطع حلقه های مفقوده فراوان دارد. عوامل گوناگون با هم درگیر و متداخل اند. نقل های تاریخی مربوط به برخی وقایع مهم این مقطع آشفته است و علّت های برخی وقایع مهم دیگر پوشیده است؛ و این عوامل پژوهنده ای را كه درباره روند حوادث مربوط به این دوران تأمّل می ورزد به ورطه سرگردانی می افكند.

بسیاری از كسانی كه حوادث این دوره را به رشته تحریر درآورده اند به ویژه پیشینیان نوشته هایشان همانند روایات تاریخی این دوره آشفته است.


نوشته ها سطحی و بی عمق هستند و حلقه های بحث با هم بی ارتباطند و چیزی كه شایان تحلیل و بررسی باشد در آن ها دیده نمی شود.

پژوهشگرانی كه در تحلیل وقایع این دوران و ایجاد ارتباط میان وقایع آن كوشش فراوان كرده اند، هر چند تحلیل ها و تفاسیر نو و فراوان به ارمغان آوره اند خداوند كوشش آنان را قبول كند، ولی اینان از روی ناچاری بر پیش فرض هایی تكیه كرده اند كه هیچ نقل و یا حتی اشاره ای تاریخی آن را تأیید نمی كند؛ و این نیست مگر به خاطر لغزش هایی تاریخی فراوان این مقطع كه گاه پژوهشگر را وادار به پذیرش پیش فرض هایی می كند كه چه بسا در جای خود درست و كامل بوده است. [1] .

ما در اینجا مدعی تفسیر و تحلیل جامع و مانح در روند حوادث این مقطع نیستیم. بلكه می گوییم: كوشش ما در این سطور اصلاح برخی از این لغزش ها است و تلاش خواهیم كرد برخی وقایع مهم را كه پیش از این برای نشان دادن نقش و اهمّیّت آنها در پدید آوردن حوادث اسفبار كوفه اهتمام كافی داده نشده است، به قدر كافی روشن كنیم؛ و اهمّیّت فراوان آنها را در تفسیر روند آن حوادث بنایانیم.


[1] مانند اين فرض كه آن سي، ده يا سه نفري كه سرانجام پس از پراكنده شدن مردم با مسلم بن عقيل باقي مانند، به ناچار بايد افرادي شجاع و مؤمنان برگزيده كوفه و از مردان نجمه قيام بوده باشند (ر.ك. مبعوث الحسين، ص 189).